🔸 انسان در طول تاریخ فطرتاً نیازمند تحسین و تمجید مفهومی خیالی است. در عصر باستان، اسطورهها از این جهت خلق شدند تا پدیدههای طبیعی را برای مردم توجیه و آنها را باورپذیرتر کنند.
با گذشت زمان پدیدههای طبیعی از طریق علوم مختلف تجربی و نظری برای مردم قابل فهم شد. به همین دلیل اسطورههای عصر باستان جایگاه و کارکرد اصلی خود را از دست دادند.
اما همچنان نیاز به تحسین و ستودن اسطورهها در انسانها وجود دارد. انسان عصر جدید علاقهمند است اسطورهای را مورد تحسین قرار دهد که ویژگیهای واقعیتری نسبت به اسطورههای دوران باستان داشته باشد. یک موجود کامل و با قدرتهای فرابشری که ویژگیهای برتری نسبت به عوام دارد، قویتر، سریعتر و باهوشتر است، ولی در عین حال از مردم دور نیست. موجودی که هیچ وقت اشتباه نمیکند و شکست نمیخورد و هدف اصلیاش کمک به مردم است.
🔹 با توجه به همین علاقهی مردم، نویسندگان تصمیم گرفتند اسطورههای متفاوتی در این سبک و سیاق خلق کنند، اما آثار آنها با اقبال چندانی روبهرو نشد.
سرانجام نویسندگان تصمیم گرفتند تا با کمک طرّاحان، قهرمانانشان را به تصویر بکشند. در سال ۱۹۲۸ میلادی نتیجهی تلفیق هنر نویسندگان و طرّاحان، به وجود آمدن اوّلین کمیک استریپ قهرمانی جهان به نام «باک راجرز» است.
با استقبال مردم از این داستان مصوّر قهرمانی، نویسندگان و طرّاحان بسیاری شروع به فعّالیت در این حوزه کردند. طی چند سال تعداد قابل توجّهی کمیک استریپ به چاپ رسید. به دلیل استقبال خوب مردم از کمیک استریپها، صنعت کمیک در آمریکا به یک صنعت پررونق و قسمتی از هنر عامّهپسند بدل شد.
این روند تا دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی ادامه پیدا کرد و شرکتهای بسیاری کمیک استریپ تولید میکردند. تعداد نویسندگان و طرّاحان کمیک استریپ روزبهروز بیشتر شده و کیفیت کار آنها نسبت به گذشته بهتر شده بود اما با این حال آن استقبال اوّلیه از کمیک استریپها در سطح عامه از بین رفته بود و داستانهای کمیک روند یکنواختی پیدا کرده بودند. قهرمان اصلی مجرمان و دشمنان را شکست میداد و پیروز میشد. داستانهای کمیکی به همین اندازه پیشپاافتاده و قابل پیشبینی شده بودند.
🔸 در اواخر دههی پنجاه میلادی، با ورود استنلی مارتین لیبر به اطلسْ کمیک (اسم سابق کمپانی ماروِل) انقلاب عظیمی در تاریخ کمیک استریپ رخ داد. بدون تردید استنلی باعث شد انتشارات کوچک اطلس به کمپانی عظیم مارول بدل شود.
او با ایدههای خارقالعاده، نابغهای است ستایشنشده. بااهمیّتترین موفّقیت استنلی، خلق شخصیتهای قهرمانی خاص نبود، بلکه دنیای جدیدی از اسطورهسازی را بنا کرد.
او با زیر پا گذاشتن چارچوبهای نویسندگی داستانهای مصوّر، توانست تغییر عظیمی را در این حوزه رقم بزند. او با خلق قهرمانی شکستناپذیر برای شخصیّت اصلی داستان مخالف بود و همین مخالفت باعث میشد تمایزی بین استنلی و دیگر نویسندگان کمیک استریپ برقرار شود. او معتقد بود قهرمانهای داستانهای مصوّر باید از ابعاد آرمانگرایی خارج شده و واقعگرایانهتر خلق شوند. قهرمانی که قدرت فرابشری دارد اما بینقص نیست. شکست میخورد، ناامید میشود، تصمیم اشتباه میگیرد و گاهی دچار مشکلات روحی میشود.
استنلی مرز ایدهآل خلق یک شخصیّت قهرمان را فرسنگها جابهجا کرد. پس از ظهور استنلی، دیگر مردم قهرمانها را دور از خود نمیدیدند و میتوانستند خود را در لباس آنها ببینند. این قهرمانها با مسئولیّتپذیری اجتماعی خود میتوانستند الگوی خوبی برای مردم بهویژه کودکان و نوجوانان باشند.
🔹 در نهایت استنلی مارتین لیبر دوشنبه ۲۱ آبان در سن ۹۵ سالگی درگذشت اما قهرمانانش هر روز زاده میشوند و قسمت عظیمی از فرهنگ عامّه را میسازند.
#تحلیل_دانشآموزی
#محمدجواد_شفیعی، دانشآموز دبیرستان شرفالدین