هیس؛ دانش‌آموزها امتحان دارند!

فارغ از همه‌ی اسناد مکتوب و غیر مکتوب، وقتی می‌گوییم «آموزش و پرورش» بدیهی‌ست منظور آموختن و پرورش دادن است! و باز فارغ از اسناد رسمی و مکتوب، آموختن و‌ پرورش دادن باید در جهتی باشد که خلاقیت‌ها و استعدادهای هرفرد مورد توجه قرار گرفته شود و شکوفا شود و هر فرد در مسیر کمال خود و جامعه، پرورش یابد! همه اینها در اسناد مکتوب هم مورد پذیرش قرار گرفته‌است‌.

اما چرا وقتی سال تحصیلی شروع می‌شود (مخصوصا در دبیرستان یا همان دوره دوم متوسطه) حرف از امتحان آخر سال و نمره بیست و امتحان نهایی و… است؟ مگر نه اینکه امتحان‌ها و ارزشیابی‌های طول سال، برای سنجش میزان یادگیری‌ست؟
بنظر می‌رسد- تا آنجا که من  به‌خاطر دارم در دوران تحصیلم- همیشه صحبت از نمره امتحان و رتبه کنکور و… است. مدرسه‌ها وقتی می‌خواهند خودرا تبلیغ کنند، صحبتشان از رتبه‌های خوب کنکور و معدل‌های خوب نهایی‌ست.

انگار هدف تحصیل چیزی غیر از آموختن و پرورش دادن برای رشد است!تا جایی که من می‌دانم، امروز، سنجش ارزیابی ِ میزان ِ نزدیک شدن به هدف آموزش و‌پرورش، خود تبدیل به هدفی مجزا و بزرگ شده‌است؛ اگر نگوییم بزرگترین هدف!

وقتی بزرگترین هدف، سربلندی در ارزشیابی آخرسال شد، هدف اصلی آموزش و پرورش گم می‌شود و دانش‌آموز- که سرمایه‌اجتماعی کشور است-  ۱۲سال از زندگی‌اش را صرف پاس کردن امتحان می‌کند نه آموختن و‌پرورش یافتن. موسسات تجاری-آموزشی تاسیس می‌شوند و بی‌عدالتی آموزشی توسعه پیدا می‌کند، عده‌ای که فقط امتحان‌های آخر سال را خوب داده‌اند، معلم می‌شوند، عده‌ای که فقط زیاد درس خوانده‌اند و مدرک گرفته‌اند جایگاه اجتماعی پیدا می‌کنند و مدیر و مسئول می‌شوند، دانش‌آموزها هم‌قد هم می‌شوند (قدبلند‌ها کوتوله می‌شوند و کوتاه‌قدها به‌زور بلندقد می‌شوند)، خلاقیت‌ها و‌استعدادهای منحصربه‌فرد هرکس مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد، عده‌ای بی استعداد بعد از آنکه کتاب درسی را چندین بار خواندند و معدل بالا گرفتند، بدون این‌که بتوانند مشکلی را حل کنند، بزرگ می‌شوند و به جایگاه‌های بالا می‌رسند، پویایی از بین می‌رود و بالاخره مدرسه‌هایی که خلاف این جریان و‌ در جهت آموزش و‌پرورش حقیقی در حرکتند، تعطیل می‌شوند یا خود به خود ازبین می‌روند و یا در ساختار حل می‌شوند. دانش‌آموزها با آموختن واقعی بیگانه می‌شوند و معلم‌های واقعی-که نه برای پول بلکه برای آموزش واقعی به این عرصه آمده‌اند- بی‌انگیزه می‌شوند و دیگر جایی برای ماندشان در این عرصه باقی نمی‌ماند!

اتفاقی که امروز برای مدرسه‌های استعدادهای درخشان درحال افتادن است-تعطیلی مدرسه فرزانگان یکی ازین نمونه‌هاست و اتفاقاتی که در بعضی از مدارس علامه‌حلی در حال رخ دادن است نمونه‌ای دیگر- و بنظر می‌رسد با همین روند به بقیه مدرسه‌هایی که خلاف جهت حرکت می‌کنند نیز سرایت پیدا کند…

#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا