در نقد مطلب “هیس؛ دانش‌آموزها امتحان دارند!”

برای فهم بهتر #فاجعه_آموزش_و_پرورش ، نیاز به بینش عمیقتری است. دانش آموزان درهر رشته ای و در هر مدرسه و شهری که باشند، می خواهند بعد از فارغ التحصیلی در این اندک دانشگاهی که در تهران هست، درس بخوانند. این که چرا باید دانشگاهها برند شوند و استاد دانشگاهها نه، جای خود دارد ولی میبینیم که هر سال یک میلیون نفر داوطلب داریم و کمتر از چند هزار نفر ظرفیت در این دانشگاهها!

حالا میخواهیم با کمترین خطا و با رعایت عدالت آموزشی فیلتری بسازیم تا به مقدار ظرفیت، دانشجو وارد دانشگاهها شود. میشود گفت که اگر مثلا ده هزار نفر داوطلب باشند و قرار باشد صد نفر بپذیریم، با مصاحبه و امتحانهای عملی بتوان فیلتر کرد، اما این آمارها سیاستگذارها را مجبور به اعمال یک فیلتر کمّی کرده است. یعنی دیگر اوضاع و احوال و تواناییهای ذهنی داوطلب اهمیتی ندارد. باید بتواند از آزمون کمّی کم هزینه ای به نام #کنکور بگذرد که قبولی در آن هم بسته به میزان #پرخوانی اوست. از طرفی هر سال که میگذرد، لم و تکنیک سوالات بیشتر به دست می آید و رقابت بیشتر و سختتر میشود. پس آرام آرام کنکور سایه ی خود را بر اهداف دیگر آموزش و پرورش می اندازد. همچنین کم کم کنکور مقاطع قبل از پیش دانشگاهی را هم تحت تاثیر قرار میدهد و اهداف پرورشی و فکری در این میان گم میشود.

من ریشه عمده این انحراف از هدف اصلی را در همین میبینم، نسبت داوطلبها به ظرفیتها. حالا این نسبت نامنتاسب، علتهایی در ذهنیت داوطلبان دارد و علتهایی در کیفیت دانشگاهها، که در جای خود #نیازمند_تفکر است.

#سیدمحمد_سیدمحسنی
#تحلیل_دانش_آموزی

 

مطلبِ “هیس؛ دانش‌آموزها امتحان دارند!”

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا