نگاه دکتر زیباکلام به علوم انسانی بومی چیست؟

#دکتر_صادق_زیبا‌کلام سه‌شنبه‌ی این هفته به مدرسه‌ی شرف‌الدین می‌آیند تا در مورد علوم انسانی و رابطه‌ی آن با جامعه نظرات خود را بیان کنند. به این مناسبت در این متن به برخی از اندیشه‌های ایشان می‌پردازیم.

صادق زیباکلام درباره‌ی علوم انسانی نظراتی دارد که به زعم بنده هم‌راستای دیدگاه‌های دکتر عبدالکریم سروش و مهندس بازرگان است. ایشان درباره‌ی وضعیت علوم انسانی در ایران می‌گویند:

«عقب‌ماندگی در علوم انسانی بی‌شاخ‌ و‌ دم است و ما به‌طرز فجیعی در علوم انسانی عقب هستیم.»
«مشکل اساسی این است که در ایران به علوم انسانی به عنوان ابزاری برای انتقال و القای ایدئولوژی به جامعه نگاه می‌شود و نه برای فهم جامعه،فهم تاریخ و فهم انسان. نگاه بی‌طرفانه به این دانش وجود ندارد و هرچه هست، نگاه ایدئولوژیک است.»

در عبارات بالا دکتر زیباکلام نگاه ایدئولوژیک به علوم انسانی و محصور کردن علوم انسانی در چارچوبی خاص را باعث رکود علوم انسانی و عدم پیشرفت آن می‌دانند. باید اذعان داشت که نمی‌شود گفت علم از باورها و ایدئولوژی‌ها تاثیری نمی‌گیرد. بلکه مساله قابل تأمل این است که نباید پیش‌فرض‌ها( غرض‌ورزی‌های شخصی و منفعت‌های سیاسی) باعث انحراف علم از مسیر اصلی آن شود. نه اینکه بگوییم کلا تفکرات دینی نباید در علم تاثیرگذار باشند. زیرا چه بخواهیم چه نخواهیم موثر واقع می‌شوند.
برای مسلمانان، قرآن و سنت نیز منبعی اصلی برای دریافت علم است و استفاده از دین در علم برای یک دین‌دار، دخالت دادن پیش‌فرض‌ها نیست بلکه دین خود یک منبع در کنار عقل و تجربه است. با‌ این ‌حال این مساله پرواضح است که زبان مشترک علم عقل و تجربه است نه باورهای دینی.

«علم، علم است و یهودی، مسیحی و بودایی ندارد. مساله این است که باید بیاییم علم را تعریف کنیم.»
«نمی‌توانیم بگوییم اسلام حلال تمام مشکلاتمان است در صورتی که چنین نیست.»

ایشان در جاهای دیگر مثل مناظره با حجت‌الاسلام خسروپناه و هم‌چنین کتاب «ما چگونه ما شدیم» رویکردی تقلیل‌گرایانه به اسلام داشته و اسلام را صرفا برای آخرت می دانند.
ایشان در «ما چگونه ما شدیم» به غزالی اشاره کرده و گوهر دین‌داری را تعبد معرفی می‌کنند. بی‌اعتنایی ایشان به احادیثی مثل «الدنیا مزرعة آخرة» همچنین حجم زیادی از احکام و مسائل سیاسی و اجتماعی در دین، انتقادی جدی است که به ایشان وارد است.
ایشان همان تئوری اواخر عمر بازرگان را مطرح می‌کنند که مرحوم بازرگان با عنوان «خدا و آخرت تنها هدف بعثت انبیاء» آن را طرح کرد.

در حالی که در قرآن می خوانیم “و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیء و هدی و رحمه و بشری للمسلمین”و این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هرچیزی و هدایت و رحمت و مژده‌ای برای تسلیم‌شدگان فرما‌ن‌های خداست.(قسمتی از سوره نحل 89)

پس آیا «الکتاب تبیاناً لکل شیء» نمی تواند دیدگاه‌های کلی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشته باشد؟ از طرفی حجم زیادی از آیات و روایات ائمه در باب مسائل سیاسی و اقتصادی را چه کنیم؟

همچنین دکتر زیباکلام می‌گوید:
“ما در علوم سیاسی، مقهور غرب شده‌ایم و به همین دلیل خودمان نتوانسته‌ایم فکر کنیم و شهامت اندیشیدن نداشته‌ایم.”
“اگر یک صاحب نظر غربی مطلبی را بگوید ما همان را دهان به دهان و دست به دست انتقال می‌دهیم و درآن مداقه نمی‌کنیم که این حرف درست است یا غلط.”

در این سخنان زیباکلام به درستی اشاره به غیر بومی بودن علوم انسانی در ایران و تقلیدی بودن آن دارد. ازآنجا که بومی کردن یک علم مستلزم اثرگذاری فرهنگ بر روی آن است و همچنین به قول دکتر سروش دین فربه‌ترین عنصر فرهنگ است، نتیجه منطقی بومی‌سازی علوم انسانی موثر واقع شدن دین در روند علم و حضور حداکثری آن برای حل تمام مسائل است. با این حال ایشان در صحبت‌هایی که پیش از این به آن اشاره کردیم، این موضوع را با عنوان “ایدئولوژیک کردن علم”رد کرده‌اند.

به نظر می‌رسد بومی‌سازی برای ایشان معنایی متفاوت دارد. معنایی مانند اینکه ما تنها موضوعات مورد بحث را بومی سازیم یا صرفاً قدرت تحلیل پیدا کنیم و محتاج تحلیل دیگران نباشیم.

#تحلیل_دانش_آموزی
#امیرحسین_شجاعی  دانش‌آموز دبیرستان شرف‌الدین

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا