فلسفهی حقوق

محمدحسن احمدی و سینا رضایی دانشجوی حقوق
روز و ساعت برگزاری :
دوشنبه: 11:45-13
هر شخصی که وارد عرصهی پژوهش در حوزهی علومانسانی میشود، بهناچار مسئلهی «عدالت» را یکی از دغدغههای خود مییابد.

در همین مسیر، هنگام آشنایی با مقولهی عدالت، مهمترین بروز و محل تحقق این آرمان بزرگ را در «قانون» مییابد که بهزعم او میتواند بستر اجرای عدالت را بهتر از هر وسیلهی دیگری فراهم کند. اما سؤالی که در گام بعدی ممکن است برای این پژوهشگر به وجود بیاید این است که آیا هرآنچه در بستر قانون شکل میگیرد عادلانه است؟ اساساً قانون (یا حتی قانونگذار) باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا بتوان قانون وضعشده از سمت او را عادلانه تلقی؟
با این که امروزه اصلیترین محلی که به اینگونه پرسشها پاسخ داده میشود، حوزهی «فلسفهی حقوق» است، اما گفتنی است ریشههای این اختلاف را علاوه بر حوزهی فلسفهی حقوق معاصر، میتوان مناقشات مسلمانان در حیطهی علم کلام، حول مسئلهی حُسن و قُبح ذاتی (=عقلی) یا شرعی (=اعتباری) افعال نیز جست؛ به این معنا که آیا برخی چیزها (مثل قانون) باید در ذات خود چیزی داشته باشند که آنان را حَسَن (=عادلانه) کند یا این که حَسَن بودن (=عادلانه بودن) یک قانون تنها به این است که توسط قانونگذاری به تصویب برسد؟ آیا خوبی و مطلوبیت یک فعل در خود آن نهفته است که عقل میتواند آن را دریابد و یا این که شخصی خوبی و مطلوبیت را تعیین میکند و پس از آن، آن فعل وجههی مطلوب به خود میگیرد؟
اگرچه پاسخ به این سؤالها در نگاه اول ساده به نظر میرسد ولی گفتنی است که محاکمهی سردمداران یکی از مهمترین اتفاقات قرن بیستم (یعنی جنگ جهانی دوم) در دادگاه نورنبرگ، تحت تأثیر دیدگاه خاصی که نسبت به این سؤالات وجود داشت، مورد تردید جدی قرار گرفت و بستر اختلافات بسیاری گردید. علت این اختلافنظرها، استدلال طرفین و مبانی تاریخی این دیدگاهها در کلاس «فلسفهی حقوق» مورد بررسی قرار خواهد گرفت.